بوی گیسوی یار میآید
نخل صبرم به بار میآید
چه نشستید؟ مژده ام بدهید
هم قطاران! بهار میآید
به تماشای ما بهار شگرف
با دو چشم خمار میآید
روشناییّ طلعتش سوی
من شب زنده دار میآید
عالم خفته میشود بیدار
بس که داد و هوار میآید
بلبلان مست و عربده خوانان
سر این رهگذار میآید!
سینه جر داده غنچه و در دست
تیزی تیغ و خار میآید!
ماه طلعت برای بار سی ام
بر سر سبزه زار میآید...
فکر ننما که سال نو این بار
با گرانیّ پار میآید
گرچه رویین تن است این معضل
عاقبت خوار و زار میآید
آخر کار تیر رستم بر
چشم اسفندیار میآید
گل و بلبل که بوده و امسال
سبزه هم در کنار میآید
وضع توپ است، تا بدانجا که
کمبزه با خیار میآید!!